سبك معماري ديكانستراكشن سبكي از معماري است كه توسط ژاك دريدا فيلسوف معاصر فرانسوي بنيان گذاري شد، او يكي از فلاسفه مكتب پساساختارگرايي است.
ديكانستراكشن در فارسي به معناي ساختارزدايي، شالوده شكني، بنيان فكني، ساختار شكني و بنيان فكني ترجمه شده است. چون عده اي از ساختارگرايان با عقايد ساختارگرايانه به مخالفت برخاستند و به مكتب ديكانستراكشن متمايل گرديدند، به اين مكتب پساساختارگرايي نيز گفته مي شود.
ساختارگرايان معتقدند با استفاده از استدلال استقرايي و بررسي نظم پديده هاي مشابه و تكراري مي توان روابط پديده ها را كشف كرد و چون همه اعمال انسان از ضمير ناخودآگاه او شكل مي گيرد، اين تكرار و نظم در پديده هاي انساني وجود دارد، در حالي كه ديكانستراكشن ها معتقدند هر پديده و هر متني، ماهيت مستقل خود را دارد و هيچ دو فرد يا پديده مشابه و تكراري وجود ندارد.
تأثيري كه اين مكتب در معماري بر جاي مي گذارد، بيشتر در بعد ظاهري آن مطرح گشته و مفاهيم زيبايي شناختي آن را دگرگون مي سازد، از اين رو بررسي جنبه هاي زيبايي شناسي معماري ديكانستراكشن ضرورت مي يابد.
بر پايه مكتب فكري ديكانستراكشن از سال ۱۹۹۸ و به طور دقيق تر از اوائل ۱۹۸۰، سبك معماري ديكانستراكشن توسط پيتر آيزمن وارد حوزه معماري در آمريكا شد. او معتقد بود معماري نيز مانند ساير علوم بايد خود را با زمان و تحولات آن سازگار كند. از نظر آيزمن، معماري مدرن، معطوف به آينده و معماري پست مدرن، معطوف به گذشته مي باشد، ولي تفكر و انديشه معمار امروز بايد بر اساس شرايط كنوني شكل گيرد.
پيتر آيزنمن بر اين باور است كه در زندگي امروز ما، دوگانگي هايي مانند وضوح و ابهام، ثبات و بي ثباتي، زشتي و زيبايي، سودمندي و عدم سودمندي، صداقت و فريب، پايداري و تزلزل، صراحت و ابهام وجود دارد، نمي توان از يكي براي استتار ديگري استفاده كرد، بلكه اين تقابل ها و دوگانگي ها مي بايست در ساخت معماري به عنوان تجلي گاه شرايط زندگي امروز ما به نمايش گذاشته شود.
در معماري ديكانستراكشن سعي بر اين است كه برنامه و مشخصات طرح، مورد مطالعه قرار گيرد. همچنين خود سايت و شرايط فيزيكي و تاريخي آن و محيط اجتماعي و فرهنگي اي كه سايت درآن قرار گرفته است، مورد بازبيني موشكافانه قرار گيرد. در نهايت شكل كالبدي، به صورت يك مجموعه چندمعنايي، ابهام انگيز، متناقض و متزلزل ارائه مي شود.
معماري ديكانستراكشن به عنوان يك سبك فراگير و جهاني عمر نسبتاً كوتاهي داشت و از حدود يك دهه فراتر نرفت ولي تأثير شگرف و بنيادين بر شيوه طراحي و نوع بازنمايي معني و تفسير در حوزه معماري داشت. معماران سبك ديكانستراشن در اوايل دهه نود ميلادي به سمت مكتب فولدينگ گرايش پيدا كردند. در فولدينگ به افق گرايي و هم ترازي اهميت بيشتري داده مي شود و از سلسه مراتب و طبقه بندي اجتناب مي شود.
ويژگي هاي سبك معماري ديكانستراكشن
ايجاد احساس تعليق، ناپايداري و پويايي
همجواري نمادهاي نامربوط در كنار يكديگر
استفاده از سطوح و خطوط مورب و كج و معوج
تداخل احجام و سطوح معلق در تركيبي هنرمندانه
معماران سبك ديكانستراكشن
پيتر آيزنمن
فرانك گهري
زاها حديد
رم كولهاس
برنارد چومي
نمونه بناهاي معماري ديكانستراكشن
موزه طراحي ويترا (فرانك گهري)
پل كوپ هيمل بلا در دوبي
مركز هنرهاي بصري وكسنر (پيتر آيزنمن)
پارك لاويلت پاريس (برنارد چومي)
ايستگاه آتش نشاني ويترا (زاها حديد)
- ۱۲۰ بازديد
- ۰ نظر