اي كاش دوباره اشتباه مي كردم ؛ مخصوصاً وقتي فكر مي كرد سرطان به او مبتلا مي شود – دير يا زود. كمتر از يك سال پس از مرگ مارادونا ، السدر با ماسك دفن شد. شايد اگر او از اين مدت كوتاه مطلع بود ، از آن براي نوشتن يك داستان عاشقانه ديگر در …
حميدرضا صدر و ديگو مارادونا https://dibarooz.ir/حميدرضا-صدر-و-ديگو-مارادونا/ ديباروز Fri, 06 Aug 2021 19:27:04 0000 عمومي https://dibarooz.ir/حميدرضا-صدر-و-ديگو-مارادونا/ اي كاش دوباره اشتباه مي كردم ؛ مخصوصاً وقتي فكر مي كرد سرطان به او مبتلا مي شود – دير يا زود. كمتر از يك سال پس از مرگ مارادونا ، السدر با ماسك دفن شد. شايد اگر او از اين مدت كوتاه مطلع بود ، از آن براي نوشتن يك داستان عاشقانه ديگر در …
اي كاش دوباره اشتباه مي كردم ؛ مخصوصاً وقتي فكر مي كرد سرطان به او مبتلا مي شود – دير يا زود. كمتر از يك سال پس از مرگ مارادونا ، السدر با ماسك دفن شد. شايد اگر او از اين مدت كوتاه مطلع بود ، از آن براي نوشتن يك داستان عاشقانه ديگر در مورد فوتبال استفاده مي كرد.
به گزارش ديباروز ، اعتماد كتابها: “
پاييز 2000
يكي از مهمترين اخبار دنياي فوتبال در اواخر دهه 2000 رقابت بين پله و ديه گو مارادونا براي كسب عنوان بهترين فوتباليست قرن بيستم بود. به گزارش مطبوعات ايران ، فيفا پس از يك رقابت داغ ، سرانجام پله را به عنوان بازيكن قرن انتخاب كرد و مردم – از طريق يك نظرسنجي آنلاين – تاج بهترين بازيكن قرن را بر روي مارادونا گذاشتند.
من از جام جهاني 1990 عاشق مارادونا شده ام و من يكي از افرادي بودم كه تست دوپينگ مثبت در جام جهاني 1994 را به توطئه فيفا و رئيس شيطاني آن ، ژائو هولانگ ، عليه شير قاتلانه قتل نسبت داد. به به همانطور كه شكست آرژانتين در فينال جام جهاني 1990 ناشي از بي عدالتي از پيش برنامه ريزي شده تيم هايي بود كه در پشت صحنه كار مي كردند. من هميشه تصور مي كردم اگر آرژانتين با هدايت مارادونا در سال هاي 90 و 94 قهرمان جام جهاني شود چه اتفاقي مي افتد. حتي صورت ضعيف مارادونا پس از مصرف زياد مواد مخدر در اروگوئه و انتقال وي به كوبا براي ترك اعتياد (2000) آسيب نديد. درست مانند والديني كه تحت هيچ شرايطي نمي توانند به فرزند خود رحم كنند.
همانطور كه مشتاقانه هر داستان مارادونا را دنبال مي كردم ، چشمم به “هفته نامه تماشاچي” در دكه روزنامه فروشي افتاد. از اوايل دهه 1970 ، من ماهنامه تماشاچي را دنبال مي كردم ، اما مشتري ثابت نبودم. من فكر مي كنم خدا در زمان مناسب ظاهر نشد. با اين حال ، روز شنبه من يك تماشاگر خريدم ، به همراه تماشاگر معمولي: “روزنامه ورزشي” از دوره اول (1992-1997) ، كه به لطف تلاش برادران احمدپور چشم و نور بسياري از طرفداران فوتبال ايران بود. (مرحوم ناصر و كامران عزيز). بر روي صفحات تماشاگران چيزي توجه من را جلب كرد: “بله! و من نامه طولاني نوشتم كه مارادونا و ديم پله را ستايش مي كرد.” قهرمانان نيز سقوط مي كنند. “براي كسي مثل من ، رنگ آبي در آتش مي ماند. نويسنده از پله ها عبور كرده است با بولدوزر! اطلاعات زيادي از گذشته در طرفين وجود داشت ، و اين نتيجه نهايي تيراندازي افسانه برزيل بود: حركات پله ها در مقايسه با مارادونا شبيه حركت آهسته است. آن روز ، مقاله نويس حميدرضا صدر براي من عزيز شده است. حتي بدون ديدن عكس او ، من هر شنبه منتظر نوشته اي از سينه هستم ، اما به طور منظم آن را ارسال نكرده ام.
بهار 2001
كتاب السدر “روزي روزگاري در فوتبال” منتشر شد. اثري كه به تاريخ فوتبال ايران و برخي از نقاط جهان مي پردازد. من كتاب را در نمايشگاه مطبوعات خريدم و آنقدر خواندم و خواندم كه بخشهاي مهمي از كتاب را حفظ كردم. روايت او از وضعيت فوتبال ايران در اواخر دهه 1950 بخصوص تكان دهنده بود. يك سال بعد ، محتويات ستون فقرات قفسه سينه شامل يك تحقيق كلاسي با ذكر منبع بود!
تابستان 2001
در آستانه آغاز مقدماتي جام جهاني 2002 ، حميدرضا صدر مقاله اي نوشت و با احتياط بسيار پيش بيني كرد كه ايران به جام جهاني راه نخواهد يافت! در روزهاي معروف شدن ميروسلاو بلاژويچ روي نيمكت تيم ملي و حضور تعداد زيادي از بازيكنان و هواداران آماده در اوج اميد ، گفتن چنين چيزي شجاعت لازم داشت ؛ قفسه سينه چه بود ، و در پايان كلمات او به حقيقت پيوست.
زمستان 2001 و بهار 2002
پخش “تماشاگران” متوقف شد. از آن زمان به بعد ، صدر نوشته هاي خود را در روزنامه تازه تاسيس “Cihan e Football” ، طبق معمول ، پر از منابع تاريخي منتشر مي كند: “وقتي دكتر اكرامي درگذشت” ، او پس از مرگ بنيانگذار باشگاه شاهين نوشت ، ” متاسفم كه روزها گذشت. ” اما “فوتبال آمد و ماندگار شد” چيز ديگري بود: خاطرات اولين پخش زنده تلويزيوني جام جهاني فوتبال در ايران: 1349 (جام جهاني 1970 مكزيك) ، كه در شماره 2002 جام جهاني فوتبال منتشر شد. شگفتآور بود!
تابستان 2004
يورو 2004 در جريان است و السد يك شب در تلويزيون ظاهر شد. من از ابتدا برنامه را نديدم ، اما در وسط برنامه مهمان را شناختم تا اينكه او را ديدم. هنوز تعجب مي كنم كه چگونه درست حدس زدم. روزگار عجيبي داشتم. عشق من به فوتبال ناگهان كمرنگ شده بود … جايي براي عشق بي گناه وجود نداشت.
زمستان 2012
عشق به فوتبال احيا شده است ، اما فقط عشق به فوتبال قديمي. اينترنت نيز نجات يافته است ، و سرگرمي من بارگيري قطعاتي از مسابقات قديمي فوتبال است. البته ، مانند بسياري از بازسازي رويدادهاي گذشته در ذهن انسان ، اين “بازگشت عشق” هيچ ارتباطي با واقعيت هاي ديروز نداشت و بيشتر شبيه يك پناهگاه بود. در چنين فضايي ، من به همراه مهدي زارع ، پژوهشگر خوب تاريخ ورزش ، به كافه اي در تهران رفتيم تا جلسه اي مروري براي روزي روزگاري در فوتبال داشته باشيم. هرگز به مكانهاي مناسب نرفت. چه چيزي باعث مي شود به كافي شاپ ها برويم؟ ما چند هزار تومان هزينه ورودي پرداختيم و به چيزي دست نزده ايم. در عوض ، ما در مورد فوتبال صحبت كرديم. اين برنامه با حضور صدر و يكي از اساتيد جامعه شناسي برگزار شد. همانقدر كه حرفه يك استاد جامعه شناسي خسته كننده بود ، كلمات سينه شادي و طراوت را براي تماشاگران به ارمغان آورد.
تيم ملي در راه رسيدن به جام جهاني 2014 دچار مشكل شد و السد پيش بيني كرد كه صعود امكان پذير نخواهد بود. ما پس از ملاقات به سراغ او رفتيم و پيش بيني مشابهي را كه در سال 1980 انجام داده بود به او گفتيم. او پرسيد كه چگونه آن موضوع را به خاطر مي آورد و در پاسخ به س ourال ما ، تنها “احساسات” خود را ذكر كرد. حسي كه از آب بيرون آمده اين بار اشتباه است ، اما چه اهميتي دارد؟ اي كاش دوباره اشتباه مي كردم ؛ مخصوصاً وقتي فكر مي كرد سرطان به او مبتلا مي شود – دير يا زود. كمتر از يك سال پس از مرگ مارادونا ، السدر با ماسك دفن شد. شايد اگر او از اين مدت كوتاه اطلاع داشت ، از آن براي نوشتن يك داستان عاشقانه ديگر در مورد فوتبال استفاده مي كرد. دنيا هميشه با افرادي مثل صدر مكان بهتري است. غلامحسين ديناني يكبار درباره مرحوم داريوش شايگان گفت كه او زندگي خوبي دارد. صدر نيز زندگي مي كرد – به نظر مي رسد – خوب … “
انتهاي پيام
- ۷ بازديد
- ۰ نظر