ويدئوهاي برخي از مدعيان و نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري به سرعت در فضاي مجازي در حال چرخش است كه برخي از آنها به آنها خيرخواهانه يا حزبي كمك مي كنند. برخي بدون هيچ شرطي دويده اند ، اما برخي ديگر آنها را با دانش و انگيزه ثبت مي كنند. از اين گروه ، برخي افراد …
نامزد رياست جمهوري ميشوم اما با قانون اساسي مشكل دارم! https://dibarooz.ir/نامزد-رياست-جمهوري-ميشوم-اما-با-قان/ ديباروز Thu, 20 May 2021 13:44:25 0000 عمومي https://dibarooz.ir/نامزد-رياست-جمهوري-ميشوم-اما-با-قان/ ويدئوهاي برخي از مدعيان و نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري به سرعت در فضاي مجازي در حال چرخش است كه برخي از آنها به آنها خيرخواهانه يا حزبي كمك مي كنند. برخي بدون هيچ شرطي دويده اند ، اما برخي ديگر آنها را با دانش و انگيزه ثبت مي كنند. از اين گروه ، برخي افراد …
ويدئوهاي برخي از مدعيان و نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري به سرعت در فضاي مجازي در حال چرخش است كه برخي از آنها به آنها خيرخواهانه يا حزبي كمك مي كنند. برخي بدون هيچ شرطي دويده اند ، اما برخي ديگر آنها را با دانش و انگيزه ثبت مي كنند.
از اين گروه ، برخي افراد معرفي مي شوند و آنها اعلام مي كنند كه قانون اساسي را قبول دارند. بعداً ، آنها در عمل ، آشكار يا پنهان با قانون اساسي مخالفت مي كنند و به مرور تغيير مي كنند و با تحريكاتي كه ايجاد مي كنند و ذهن خود را ايجاد مي كنند – آنها براي رسيدن به هدف خود آماده مي شوند ، و به نظر مي رسد كه آنها نتيجه مي گيرند و كمك مي كنند دلسرد كردن يا متحير كردن مردم.
اما برخي ديگر ، در طول زندگي سياسي خود ، با قانون اساسي يا حداقل برخي از اصول آن مخالفت كردند و رسماً آن را اعلام كردند ، اما آنها همچنان براي رياست جمهوري كانديدا مي شوند و اين بسيار عجيب به نظر مي رسد! ممكن است برخي آن را حق شهروندي بدانند ، اما سوال اين است كه آيا تعهد به تابعيت مستلزم اين است كه هر مخالف سرنگوني حق ثبت نام براي براندازي را داشته باشد؟ يا اينكه تابعيت داراي درجات و سطح است و هر شخص مسئوليت هاي متناسب با حقوق خود را دارد؟
در هر جاي دنيا ديده مي شود كه شخص يا اشخاصي با قانون اساسي كشور مخالف هستند و سيستم آنها مجاز به كانديداتوري است. همين آمريكا ، به خصوص در چند انتخابات اخير ، اگر نگاهي به آن بيندازيد ، مي بينيد كه علي رغم سو bad تفاهم بد و سنگيني كه نامزدها از يكديگر دارند ، هرگز در معرض قانون اساسي و زيرساخت هاي كشورشان نبوده اند. آنها بيشتر به صورت فردي به يكديگر نگاه مي كردند و همچنين به رقيب پرداخته مي شد و مي گفت كه برنامه هاي هر طرف براي اداره كشور كافي نيست و كشورشان در بحران است.
برخي مخالفت يا اصلاح قانون اساسي را يكي از موضوعات محكم مي دانند. البته اين بدان معنا نيست كه قانون اساسي مشكلي ندارد. هر قانون ممكن است نقاط ضعفي داشته باشد ، و نكته مهم اين است كه استفاده از قانون خوب نبود زيرا از اختيارات قانون اساسي سو bad استفاده يا اعمال نشده بود ، مانند ماده 44. براي تغيير آن برنامه و راه حل هاي خودش.
آنچه آنها مي گويند و گفته هاي آنها منطقي است يا خير ، يا برخي از گفته هاي آنها صحيح است يا خير ، نيازي نيست آنچه را متخصصان در جاي خود به خوبي بحث مي كنند انجام دهيد. من ترجيح مي دهم از نظر رفتاري به طور خلاصه به موضوع نگاه كنم. سوال من اين است كه كسي كه با قانون اساسي يا برخي از مفاد آن مخالف است و مي داند شوراي نگهبان آن را رد مي كند ، چه هدفي را دنبال مي كند؟ يا آنها مي دانند كه صلاحيت خود را لغو كرده اند يا نمي دانند:
اگر آنها بدانند كه پاس مي دهند و مي آيند و گل مي زنند ، اهداف آنها چيست؟
يا براي خودنمايي
يا براي ايجاد اختلاف و اختلاف بين مردم ، مانور در صورت طرد شدن و تلاش براي تضعيف روحيه مردم ،
يا فكر مي كنند حق دارند زيرا گفتند: “اگر صلاحيت مرا تأييد نكنيد ، من شما را قبول نمي كنم و به كسي رأي نمي دهم.”
همه موارد بالا توسط يك كانديداي رياست جمهوري رد مي شود ، خصوصاً اينكه وي قبلاً اين سمت را داشته است.
نكته دوم اين است كه آنها نمي دانند كه كنار گذاشته مي شوند. خوب ، اين نيز غير قابل قبول است. چطور ممكن است شخصي كه با گفتار و كردار خود رفتاري غيرعادي يا خارج از محدوده اختيارات خود انجام داده است ، اين را نمي داند؟ فردي بدون موقعيت و اختيار لازم با افرادي مانند رئيس جمهور ايالات متحده و شاهزاده پادشاهي عربستان سعودي كه مسئول همه جنايات در منطقه است و دشمن شماره يك كشور ما است ، برخورد مي كند و تماس مي گيرد به او. برادر ، چگونه مي توان انتظار داشت كه او اين را بخاطر بسپارد. او در اين شرايط جايي عمل مي كند كه موقعيتي را به خود اختصاص ندهد و مشخص است كه وقتي رياست جمهوري را به دست مي گيرد ، قانون را رعايت نمي كند ، گويي كه قبلاً در اين پرونده امتحان خود را پس داده است و اقدامات و اقداماتش در طول مسئوليت خود نشان مي دهد كه اتهامات وي اكنون فراتر از قانون اساسي است و كاملاً با رفتار قبلي وي مغايرت دارد. اين تغيير سياست ، با آن دولت اداري ، با همه امكانات ، بدون پاسخگويي ، و اكنون طلبكار (البته اقدامات جسورانه اي در مقايسه انجام داده است) عجيب است. مي توان گفت كه اين عمل صالح وي است و اكنون نيز تغيير كرده است ، زيرا بسياري در برنامه هاي انقلابي خود تجديد نظر كرده اند و بايد ديد اين اقدامات تا چه اندازه است و اين خلق و خو به مردم اطمينان مي دهد كه اگر او به قدرت برسد ، نظرات او دوباره تغيير نخواهد كرد در عين حال ، آيا اين تغيير موقعيت بايد به كشور احترام بگذارد يا اين همان اهدافي است كه ايالات متحده و غرب سالهاست دنبال مي كنند؟
نكته مهم اين است كه نامزدهاي رياست جمهوري ، در ابتداي ثبت نام و پس از انتخابات ، به قرآن و نمايندگان مردم قسم مي خورند كه اگر به طور علني به آن پايبند نباشند ، حافظ قانون اساسي خواهند بود. يا ، در خفا ، آنها به سوگند خود وفادار نخواهند بود. آنها قولي را كه به مردم دادند شكستند و اين اولين مشكل و مكان و مكان بي اعتمادي مردم است و اين نمونه بارز نقض عهد و سوگند است.
بر اين اساس ، موضوع رياست جمهوري موضوع اجرا و مديريت اجرايي بر اساس برنامه است و مخالفتي با قانون اساسي ندارد ، چه آشكار و چه پنهان ، و در هر دو مورد تهمت دروغ گفتن ، وعده هاي شكني و نكوهش معاهده وجود دارد.
نكته آخر اينكه پذيرش هر تعداد كانديداي رياست جمهوري منطقي نيست و در دنيا سابقه ندارد. به نظر مي رسد كه در اخبار صحبت هاي زيادي در مورد حذف برخي افراد وجود دارد ، درست نيست و بايد گفت كه بسياري از آنها اولويت دريافت نكردند. اين اختلاف نظر بين شوراي نگهبان و رياست جمهوري در مورد ثبت نام نامزدها مطلوب نبود ، يا نتيجه بي احتياطي شوراي نگهبان ، شوراي نگهبان و اظهارنظرهاي حقوقي غير موجه رئيس جمهور بود. شوراي نگهبان ادعا مي كند كه حق قانوني تعيين شرايط را دارد و مجلس بلافاصله با 203 راي اقدام شوراي نگهبان را تأييد كرد. خوب ، اگر آنها قبلاً از طريق پارلمان اين كار را مي كردند بهتر بود.
اين نويسنده استاد تمام وقت دانشگاه تهران است
- ۶ بازديد
- ۰ نظر